دوستم داشته باش ....
خدایا٬ اگر خوابم بیدارم کن و اگر خزانم بهار م کن .اگر در هزار توی شب گم شده ام ٬جاده
صبح را نشانم بده و اگر از تو دور مانده ام در نزدیکی دستان گرم خود مکانم بده!
خدایا ٬ از عقربه های ساعت گله دارم که زمان را با خود بردند و مرا میان زمین و آسمان
بلاتکلیف گذاشتند.از روزگار گله دارم که هرگز دست مرا به گرمی نفشرد وپیوسته مرا به
سایه ها سپرد .از خود گله دارم که هرگز پاهایم را به دوردستها نفرستادم وقلب فرسوده ام
را زیر باران تند بهاری نشستم.
خدایا٬ کاش حرف عاشقانه ای بودم و دهان به دهان می گشتم.کاش شاخه ای سرسبز بودم
و پرنده های فقیر بر شانه ام می نشستند.کاش نرده ای بودم و مسافران خسته به من تکیه
می دادند .کاش پشت پرده شب پنهان نمی شدم .کاش اینچنین و آنچنان نمی شدم .کاش
وقتی باران می بارید به خیابان می رفتم تا ناخنهام شکوفه بدهند .
خدایا٬ این پوست را که تو را دوست دارد ٬چگونه از خود جدا کنم ؟ اشکهایم را که تو در قطره
قطره آن پیدایی٬چگونه در دستمالی کهنه بپیچم ودر صندوق بگذارم ؟غمهای مقدسم را که
اصل و نسب آنها به تو می رسد ٬چگونه از یاد ببرم؟
خدایا٬امروز که پنجره ای برای تماشا و حنجره ای برای صدا زدن فرشتگان ندارم ٬امیدم به
توست .پس بی آنکه نامم را بپرسی ودفترهای دیروزم را ورق بزنی٬ دوستم داشته باش...!
[ بازدید : 98 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]